بی خودانه در حالت بی خودی، از روی آشفتگی ادامه... در حالت بی خودی، از روی آشفتگی تصویر بی خودانه فرهنگ فارسی عمید
بی خودانه بی اختیار، ناخواسته، مدهوشانه، مجذوبانه، بی دلیل، بی سبب ادامه... بی اختیار، ناخواسته، مدهوشانه، مجذوبانه، بی دلیل، بی سبب فرهنگ واژه مترادف متضاد